گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !
روی کــاغــذ مــیــنــویــســم دَســتــهــایِ تـــو . . . و روی آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!
.
قحطی دوست می آید نه هفت سال بلکه هفتصد سال!
در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت می کنم،بگو کنعانیان منتظر نباشند!
تقسیم شدنی نیستی حتی اگر یعقوب بیاید!
گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !
روی کــاغــذ مــیــنــویــســم دَســتــهــایِ تـــو . . . و روی آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!
بقیه در ادامه مطلب
گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !
روی کــاغــذ مــیــنــویــســم دَســتــهــایِ تـــو . . . و روی آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!
.
قحطی دوست می آید نه هفت سال بلکه هفتصد سال!
در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت می کنم،بگو کنعانیان منتظر نباشند!
تقسیم شدنی نیستی حتی اگر یعقوب بیاید!
گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !
روی کــاغــذ مــیــنــویــســم دَســتــهــایِ تـــو . . . و روی آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!
خدایا ! این روزها زمان چقدر تند برایم می گذرد ...
نمی دانم!
خوشی هایم فراوان است ....
یا
دردهای این دنیا شمارش روزها را از یادم برده ....
هواشناسی رفیق :
بدلیل دوری رفیق هوای دل صاف تا قسمتی ابری همراه با آه پراکنده میباشد، این سامانه ی سوزناک
تا روز دیدار رفیق پایدار خواهد ماند
این روزها شبیه شیشه ی ماشین شده ام !
خرد و تکه تکه شده ام …
اما از هم نمی پاشــــــــم
ولی شکسته ام
باور کن
چقدر دلم تنگ شده …
برای اس ام اس بازی های عاشقانه ی چند ساعته ی بی پایان…
که آخرش بنویسم فعلا …
یادت بخیر! بهترینم خوبی ؟ خبری نیست زتو ! دل من میخواهد ؛ که بدانی بی تو ! دلم اندازه ی دنیا تنگ ست !
میسپارم همه ی زندگیت را بخدا !
باورکن خیلی حرف است
وفادار دستی باشی ، که حتی یک بار هم لمسشان نکردی .
خدایا ممنون که مرا در حد ایوب میبینی …
ولی تمامش کن !
دیگر بریده ام …
هیچگاه نفهمیدم چه رازیست بین دل و دستم ؟
از دستم رفت ، به هرچه دل بستم …
میان هزاران دیروز و میلیونها فردا ، فقط یک “امروز” هست !
امروزتون شاد ….
گر خیلى مهربان شود تا میزند …
ولى اغلب مچاله میکند آدم را ؛ روزگار …
باید برای زمستان کتی گرم بخرم ،
با جیب هایی برای دستانم ،
تن های تنها ، زود یخ میزنند …
اندیشه ای تو
از ذهن خسته می تراود
و
عصاره حرفهای عاشقانه
قطره قطره می چکد
بر دهانه کوزه دل
فکری نو نقش می بندد
بر
لوح سفید خاطرم
و حرفهای خام
در پیله ذهن
در حال رشد کردن و پروانه شدن است
کاش در این
آفرینش لطیف احساسات
الفاظ
رنگی تازه بگیرند
و معانی
جانی دوباره
برای تا ابد ماندن باید رفت گاهی به قلب کسی، گاهی
از قلب کسی . من نیز برای ماندن در کنار تو و خاطرات
تو باید بروم. گاهی برای بیان دوست داشتنت باید از انچه
دوست داری بگذری . من از تو خواهم گذشت تا بدانی
تو را بیشتر از خویش دوست دارم . می دانم برای جاودانه
شدن باید رفت . تا امروز و فردای تو غرق در آرامش شود
که من شادم با لحظات خوش و شاد تو .
مژده ، اسمم در کتاب رکوردهای جهان گینس ثبت شد ،
دختری / پسری از جنس احساس با سنگین ترین بار دلتنگی بر روی شانه هایش . . .
مهدی لقمانی
رفتم زیر خاک و آب گل آلود به من رسید
ریشه کردم و همه برگهایم خشکید
و این آخرین غروب من بود
برای کسی که صدها بار طلوع کردم
و آخرین کسی که در قلبم نشست ، بدجور دلم را شکست …
و آخرین بوسه ای که بر روی لبانم نشست ، احساس کردم تنها هوس است !
و این اولین اشتباه بود ، که بی خیال تو نشدم ، باز هم از التماس ها و بی قراریها خسته نشدم
و این اولین گناه من بود ، که صدها بار به آغوش تویی آمدم که فکر میکردم پر از عشق است
پیش خود میگفتم تو زلالی مثل آب ، هر چه غم است با تو میرود زیر خاک
رفتم زیر خاک و آب گل آلود به من رسید ، ریشه کردم و همه برگهایم خشکید !
و این آخرین غروب من بود برای کسی که صدها بار طلوع کردم !
و آخرین کسی که در قلبم نشست ، درهای امید را بر رویم بست، شدم اسیری در قفس ،که حتی رنگ آسمان را هم نمیبیند ،
که حتی نمیتواند دستان اسیری مثل خودش را بگیرد ، یا اشکی را بر چشمان کسی ببیند
تا به این خیال که مثل او دلشکسته در این دنیا است به زندگی امیدوار شود..
و اولین کسی که در قلبم نشست ، مثل همان آخرین کسی بود که قلبم را شکست ، و اینگونه هر که آمد به قلبم مثل تو بود ،
همه حرفهایش ، حرف تو بود ، نگاهش به رنگ چشمان تو بود ، گرمای تنش به گرمی هوس بود !
در این دو روز دنیا رنگ عشق را ندیدم ، هر چه بی وفایی دیدم طعم وفا را نچشیدم ، بارها شکستم و افتادم بر زمین ،
اما با همان حال خرابم سینه خیز راه خودم را میرفتم و کسی نیامد دستانم را بگیرد مرا از زمین بلند کند!
و آخرین کسی که در قلبم نشست ، تو بودی و رفتی و باز هم دلم شکست ، اینبار نه از غم رفتن تو ، باز هم از غم شکستن یکی مثل تو….